شکوه معرفت از پای تا سری زهرا
به رتبه از همه افلاکیان سری زهرا
مقام قدر تو را فهم خاک نشناسد
ز مرز باور انسان فراتری زهرا
بهشت خانه ی تو جبرئیل باران است
خدای مهر و حیا را پیمبری زهرا
نشان بوسه ی گرمش به دست و رو داری
که از برای پدر مثل مادری زهرا
ز سینه ی تو پیمبر بهشت می بوئید
که از شمیم کرامت معطری زهرا
تو آن حقیقت نابی که در تموج نور
دل از ملائکة الله می بری زهرا
حطیم و خیف و مقام و منا و حجر و حجر
مطاف و سعی صفا مروه مشعری زهرا
بتول و فاضله صدیقه بضعه ی احمد
زکیه طاهره مرضیه کوثری زهرا
به هودجی ز جلال و جمال بنشینی
که روز واقعه خاتون محشری زهرا
در آستان خدا مادرانه می آیی
و آبروی من از لطف می خری زهرا
نمی رسد به بلندای مدح تو غزلم
ز آنچه گفته و ناگفته برتری زهرا
حدیث کوچه و دیوار و در شهادت داد
که چون امیر حماسه دلاوری زهرا
شکسته پهلوی پاک تو را نفهمیدند
که در خزانه ی لولاک گوهری زهرا
شکفت بغض علی در نگاه ابری و گفت :
مرو مرو که مرا یار و یاوری زهرا
چگونه با پر و بال شکسته و خسته
کبوترانه از این خانه می پری زهرا
"کمیل" در حرم لطف توست بی بی جان
که بر زمین و زمان سایه گستری زهرا ...
- پنج شنبه
- 2
- مرداد
- 1399
- ساعت
- 0:47
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
کمیل کاشانی
ارسال دیدگاه