سوختیم و شعله ی بال و پر ما شد بلند
فطرسی از گوشه ی خاکستر ما شد بلند
در تنزل کردن معشوق سیر عاشق است
عشق کوتاه آمد و زیر سر ما شد بلند
انس از ذکر شب عشاق هم واجب تر است
نیست عاشق هر کسی که از بر ما شد بلند
اشک وقتی می چکد هنگام معراج دل است
بخت ما در سایه ی چشم تر ما شد بلند
بی حسین بن علی خلقت بلا تکلیف بود
در پی کار خدا هم دلبر ما شد بلند
سینه ی ما منبر است آتش نمی سوزاندش
هر شب جمعه حسین از منبر ما شد بلند
احترام نام تو بر انبیاء هم واجب است
هر کجا حرف تو شد پیغمبر ما شد بلند
سائلانت بیشتر بازار گرمی می کنند
دست ما پر بود و دست دیگر ما شد بلند
زحمت تو در حقیقت سربلندی همه ست
تو شدی نیزه نشین اما سر ما شد بلند
شاعر: علی اکبر لطیفیان
- سه شنبه
- 16
- آبان
- 1391
- ساعت
- 15:14
- نوشته شده توسط
- مرتضی پارسائیان
- شاعر:
-
علی اکبر لطیفیان
ارسال دیدگاه