به پیش چشم پدر ناگهان پسر افتاد
همین كه خورد پسر بر زمین، پدر افتاد
رسید هلهله و خنده ها به گوش حسین
میان معركه آقا به درد سر افتاد
مگر كه قول ندادی عصایِ من باشی؟
بلند شو پدرِ پیرت از كمر افتاد
تو نخل بودی و دستی به پیكرت كه زدم
ز شاخه هایِ تمام تنت ثمر افتاد
الا شبابِ بنی هاشم از حرم آئید
كه زانوانِ حسین از توان دگر افتاد
خبر رسید به خیمه كه ارباً اربا شد
خبر رسید كه لیلا از این خبر افتاد
- چهارشنبه
- 17
- آبان
- 1391
- ساعت
- 11:36
- نوشته شده توسط
- مرتضی پارسائیان
ارسال دیدگاه