دنیا چو علی؛ شاهِ نجف، شاه ندارد
زیباییِ او را به خدا، ماه ندارد
گفتم به قلم شمّهای از فضلِ علی گو
گفتا: سوی او عقلِ بشر راه ندارد
ای شعر! بدان وصفِ علی کارِ کمی نیست
او غیرِ خدا، شاعر و مداح ندارد
هرکس که شود، مستِ تمنای نگاهش
دیگر خبر از شام و سحرگاه ندارد
گفتند: دراز است سرِ رشتهی این عشق
پس رشتهی حبّش، سرِ کوتاه ندارد
در سینهی این مرد، چه داغیست، خدایا!
همناله و همراز، به جز چاه، ندارد
- یکشنبه
- 19
- مرداد
- 1399
- ساعت
- 16:13
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
عادل حسین قربان
ارسال دیدگاه