در نجف پیش چشم های امیر، ذره را آفتاب بِنْویسند
با سلامٌ علیکمی ما را، پای تا سر ثواب بنویسند
مستِ مست است جان زوّارش، چشمه ناب کوثری جاری است
در بهشتی که "تحتها الانهار"، آب ها را شراب بنویسند
قبل ازآنکه کنم ز شرم عرق، قبل از آنکه قلم رسد به ورق،
نامه نانوشته را اینجا ، نامه نامه جواب بنویسند
به جناب کلیم باید داد خبرِ "فَخْلَعْ...إنَّكَ بِالوَاد"*
تا ملائک جنابشان را هم زائر بوتراب بنویسند
چه دلیلی رساتر از قرآن؟ بقره، هل أتی، نبأ، فرقان؟
سنی و شیعه تا کجا باید بس روایات ناب بنویسند؟
بی ولای علی ولیِ خدا، هرچه کردی، خدا قبول کند
ولی بی شک ثواب کارَت را کاتبان روی آب بنویسند
از "بحارِ" "خصالِ" او تنها "قطره ای" نقل کرده علامه
صد امینی دوباره باید تا قدر "کافی" کتاب بنویسند
شاعر:امیرحسین کمال زارع
- دوشنبه
- 20
- مرداد
- 1399
- ساعت
- 9:15
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
ناشناس ؟؟؟
ارسال دیدگاه