آنقدر آلوده ام که بار خفت می کشم
باخودم این درد را تا بی نهایت می کشم
یابن زهرا من برای اینکه راضی ات کنم
از نماز صبح تا هیئت ریاضت می کشم
بسکه گریه کرده ای از دیدن پرونده ام
هرکجا نام تو می آید خجالت می کشم
تا نگاه مهربانت قسمت من هم شود
لحظه لحظه از دوتا چشم تو منت می کشم
جای تو بانفس اماره رفاقت کرده ام
هرچه دارم می کشم ازاین رفاقت می کشم
می شود گاهی نگاهی هم به حال من کنی!!!
هرچه باشد من درِ این خانه زحمت می کشم
باهمه آلودگی هرطور ممکن که شده
هرشب جمعه خودم را سمت هیئت می کشم
می روم یک گوشه ای در روضه هق هق می کنم
آخرش در روضه های کربلا دق می کنم
- سه شنبه
- 21
- مرداد
- 1399
- ساعت
- 16:7
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
مهدی نظری
ارسال دیدگاه