در روایات آمده قدّ ِ بلندی داشتی..
اوّلین شهزاده...گیسوی کمندی داشتی
نامِ زیبایت علی بود و علی اکبر شدی
در سخن گفتن..کلامِ پُر ز قندی داشتی
(وصفِ تو آسان نباشد ای نگارِ دلربا)
(جانِ بقربانِ مقامت ای رسولِ کربلا)
خَلقاً و خُلقاً رسول الله اعظم بوده ای
منطقاً ختمِ رسولانِ مکّرم بوده ای
چشم ها را دوخته بر قدّ و بالایت حسین
دلربایی و در این عرصه..مجسّم بوده ای
(عشقِ تو در سینه ی سالارِ دلها جا گرفت)
(مهرِ تو بدجور در قلبِ محبّان پا گرفت)
اوّلین آئینه ی طاها..نگارِ زینبی..
در کنارِ هودجِ بانو ..قرارِ زینبی...
تکیه گاهی می شوی مانند عباسِ علی
در حقیقت ای جوان..عزّ و وقارِ زینبی
(عمّه ات آرام می گردد کنارت یاعلی)
(غیرتت باشد همه دار و ندارت یا علی)
مادرت لیلا به تو دل می دهد بی اختیار
می کِشد نازِ تو را ای مقتدای روزگار
رزمِ تو تا دید..لبهای حسین اینگونه گفت:
لافتی الّا علی لا سیف الّا ذوالفقار..
(آبرویی!!..آبرو دارِ همه اهلِ زمین)
(رزمِ خود آموختی از تکیلِ امّ البنین)
یا علی اکبر...نجاتی ده به ماها از کرم
پای هیئت ها ثباتی ده به ماها از کرم
جانِ بابایت حسین ما را ببر کرببلا
خواهشاً آقا براتی ده به ماها از کرم
(زائرِ ششگوشه بودن ارزش اش بالاتر است)
(هر کسی شد عاشقِ تو از همه شیداتر است)
- پنج شنبه
- 23
- مرداد
- 1399
- ساعت
- 15:9
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
محسن راحت حق
ارسال دیدگاه