• شنبه 3 آذر 03


شهادت حضرت رقیه(س) -( میان قافله من بیشتر یاد پدر کردم)

2581



میان قافله  من بیشتر یاد پدر کردم
پدر نام تو بردن جرم بود و من خطر کردم

میامد تازیانه بی مهابا سمت ما بابا
شده دستم سیاه از بس که بر صورت سپر کردم

پس از آنشب که از ناقه به روی خاک افتادم
چه شبهاییی که با درد کمر تا صبح سر کردم

من از دوش عموعباس رفتم زیر دست زجر
ببین از کربلا تا شام را با که سفر کردم

تو را با گریه من میخواستم در تشت زر رفتی
لبت را خیزران بوسید من خیلی ضرر کردم

اگرکه سوخته گیسویم و زخمیست ابرویم
از آن باشد که از کوی یهودیها گذر کردم

تو دندانت شکسته، من سرم، عمه دلش بابا
مپرس از من چرا این‌گفتگو را مختصر کردم

تو را که در بغل دارم دگر بابا چه کم دارم
مرا با خود ببر که چادر رفتن به سر کردم
شاعر:محمد جواد مطیع ها

  • یکشنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 1:3
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران