• سه شنبه 15 آبان 03

 اسماعیل تقوایی

یا بنت الحسین(س) _من از شهری که باشد مرکز اشرار می ترسم

525

یا بنت الحسین(س)

من از شهری که باشد مرکز اشرار می ترسم
از این تاریکیِ ویرانه ی غمبار می ترسم

ز یاد من نرفته ضربه ی سیلیِ زجر دون
از اینکه آن شود در شام هم تکرار می ترسم

بمیرم، عمه زینب مو سپید وقد کمان گشته
از اینکه عمه جان من شود بیمار می ترسم

مرا با دیگران بردند ودر هر کوی گرداندند
هنوزم از نگاه مردم بازار می ترسم

سر بابا ز نی کرده جدا ، از پیش ما بردند
ز توهین عدو بر رأس آن دلدار می ترسم

به روُیا دیدم اورا سرنهادم روی زانویش
خوشم در خواب، از اینکه شوم بیدار می ترسم

سر بابا خرابه آمده از بهر دیدارم
زحال عمه ام از بعد این دیدار می ترسم

شعر:اسماعیل تقوایی

  • یکشنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 0:25
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران