• سه شنبه 15 آبان 03

 قاسم نعمتی

شهادت حضرت قاسم بن الحسن(ع) -( به جِلوِه آمده ای با رُخِ نقاب زده)

1734
-1


به جِلوِه آمده ای با رُخِ نقاب زده
چه کس به قرص قمر این چنین  حجاب زده 

ز ریشْ ریشی تحت الهنک مشخص بود 
که روی بند تو را با چه اضطراب زده

صلاة ظهر تجلی نموده ای اما
رخ تو طعنه به رخسار آفتاب زده

دهان هر که تو را خوانده طفل می بندی
کدام  بی ادبی حرف بی حساب زده

چه مست آمده ای با لب ترک خورده
عسل به ذائقه ات آتش شراب زده 

دوباره نام حسن زنده شد در این عالم
که بچه شیر جمل پایْ در رکاب زده  

کفن به جای زره بر تنت کند مادر
به اشک دیده به گیسوی تو گلاب زده

نگاه شور ز روی تو دور ، پور حسن 
که چشم؛ زخم شرر بر دلِ کباب زده 

مدینه زندگی مادرم ز هم پاشید 
چه ضربه ها که به اولاد بوتراب زده

همینکه ناله زدی ای عمو بیا کمکم 
عمو ز خیمه رسیده ببین شتاب زده

به پیش دیده من پنجه خورده کاکُلِ تو 
عدو به گیسوی آشفته ات خضاب زده

چه بد سلیقه عزیزم تراشْ خوردی تو 
به نعل کهنه چه کس بر رُخَت رکاب زده

زِ زخم سینه و پهلو و صورتت پیداست
کسی که ضربه زده از روی حساب زده 

به زیرهر لگدی موج می زند بدنت 
شبیه آنکه  کسی پا به روی آب زده

  • سه شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 12:56
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران