آنگاه که نی طعنه به خنجر می زد
خورشیدِ سرت ز نیزه ها سر می زد
در آن دو سه روزی که تنت بی سر بود
هر روز خدا به پیکرت سر می زد
××
با سوره ی کهف بیکران بود لبت
از نور و تنور چیدمان بود لبت
آنگاه که فاطمه لبت را بوسید
درگیر سنان و خیزران بود لبت
×××
از بال و پرش گرفته و می بردند
از برگ و برش گرفته و می بردند
وقتی ز فراز نی فرو می آمد
از موی سرش گرفته و می بردند
شاعر:سیدداود حسینی
منبع:سایت حسینیه
- سه شنبه
- 23
- آبان
- 1391
- ساعت
- 6:4
- نوشته شده توسط
- مرتضی پارسائیان
ارسال دیدگاه