• دوشنبه 17 اردیبهشت 03


لب تشنه غرق خون شدی آخر! زبانم لال/ پا میکشی بر خاکِ دور و بر! زبانم لال

510

- حق روضه ادا شود-

لب تشنه غرق خون شدی آخر! زبانم لال
پا میکشی بر خاکِ دور و بر! زبانم لال

سرنیزه ها در پیکرت محکم فرو رفتند
محکم! چنانکه زرد شد پیکر! زبانم لال

میکرد اثر زهری که بر سرنیزه ها دادند
هر لحظه میشد حال تو بدتر! زبانم لال

شمر(لع) آمد و شد قتلگاهت گوشۂ گودال
زد بیهوا بر حنجرت خنجر! زبانم لال

افتاد بی رحمانه موهایِ تو در دستش
افتاد یک گوشه تنت بی «سر»! زبانم لال

انگشتِ تو افتاد زیر تیغِ یک نامرد
شد غرقِ در خونِ تو انگشتر! زبانم لال

یک لحظه بین خاک و خون چشمت تکانی خورد
از داغ تو افتاد تا خواهر! زبانم لال

می بُرد با خود خاطراتِ خوبِ مادر را
پیراهنت را بُرد! ای مادر! زبانم لال...

رفتند و برگشتند! دیدم حرمله(لع) هر بار...
انداخت نعلِ تازه ای دیگر! زبانم لال!

#صلی_ٱلله_علیک_یا_أباعبدٱلله_الحسین
#آجرک_ٱلله_یاصاحب_ٱلزمان_عج
#شرمنده_یازهرا_س_زبانم_لال
#امان_از_ظهر_عاشورا
#مرضیه_عاطفی

  • یکشنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 12:44
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران