زیرِ سُمّ ِ مرکبان..کوبیده شد اعضای تو
ردّ ِ پا افتاده از زیرِ گلو تا پای تو..
دنده هایت جا به جا شد مثلِ زهرا مادرم
ناله از دل می کشم می دانی آخر خواهرم؟
چشم ها کم مانده خونابِ جگر ریزد حسین
باید از دیده فقط دُرّ و گهر ریزد حسین
این چه اوضاعی ست در گودالِ غمها ریختند
پیکرت را زیرِ سم با خاکها آمیختند..
خاک و خون گویا کفن شد بر تمامِ پیکرت
زیرِ لب دارم دعا تا که نبیند مادرت..
له شدی در زیرِ دست و پا غریبِ نینوا
از تنت افتاده در گوشه کنارِ کربلا..
پیکرت را جمع کردن ..بوریا می خواهد و..
یاری بسیار از سمتِ خدا می خواهد و..
روی خاک کربلا می مانی انگاری سه روز
در برِ خیرالنسا می مانی انگاری سه روز
روضه ای در پرده می خوانم تو را خیر البشر
اشبه الناسی به زهرا مادرم در پشتِ در
- سه شنبه
- 11
- شهریور
- 1399
- ساعت
- 15:18
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
محسن راحت حق
ارسال دیدگاه