• یکشنبه ۱۹ مرداد ۰۴

 اسماعیل تقوایی

یا سید الساجدین_زهر جفا آتش زده برجسم وجانم

۱۸۰۷

یا سیدالساجدین
زهر جفا آتش زده برجسم وجانم
خون دلی کهنه بیاید از دهانم

زهر عدویم می برد رنجم به پایان
فزت ورب الکعبه آید بر زبانم

من یادگار روز عاشورای عشقم
بستر نشین ناتوان آن زمانم

بعد از پدر بودست کارم اشک وناله
چون مرغکی بی بال وپر در آشیانم

با یاد دشت کربلا با هر بهانه
بهر شهیدان بوده گریه ارمغانم

آب روان چون آتشی بر جان من بود
یادم می آمد کام خشک بستگانم

با دیدن شش ماهه ای می شد گریان
چشمم برای اصغر شیرین زبانم

گریه سلاح من ز بعد کربلا بود
می زد شرر بر دودمان دشمنانم

خوشحال باشم میروم نزد شهیدان
محشور با آن عاشقان جاودانم

شعر:اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • ۱۱
  • شهریور
  • ۱۳۹۹
  • ساعت
  • ۱۸:۲۷
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران