تا شدی مبتلای نیزه، حسین
سوختی از جفای نیزه، حسین
بر سرت ریخت آنقدر نیزه
گم شدی لابلای نیزه، حسین
شده ابری هوای قلبم از
ضربه ی بی هوای نیزه، حسین
مانده ام از چه مانده روی تنت
این همه زخم و جای نیزه، حسین
بر سر نیزه، می رود سر تو
بدنت زیر پای نیزه، حسین
بر لب عالمی رساند جان
سختی روضه های نیزه، حسین
زینبت (خواهرت) بیش از این نمی ماند
زنده از ماجرای نیزه، حسین
شاعر:رضا فراهانی
منبع:سایت حسینیه
- سه شنبه
- 23
- آبان
- 1391
- ساعت
- 16:24
- نوشته شده توسط
- مرتضی پارسائیان
سیدعبداله موسوی