قامت مرثیه شد دال خدا رحم کند
شمر آمد سوی گودال خدا رحم کند
قلب صیاد نمی سوخت، که در خون می زد
صید لب تشنه پر و بال خدا رحم کند
خواهری آمده در لحظه ی جان دادن ، وای
مادری هست به دنبال خدا رحم کند
چشم وا کرد...چرا سینه ی او سنگین شد؟
چشم او رفت چو از حال خدا رحم کند
قلب پیغمبر اگر پاره شود نیست عجب
قلب قرآن شده پامال خدا رحم کند
خیمه ها سوخت ، دل فاطمه هم سوخت ولی
سوخت چون دامن اطفال خدا رحم کند
- جمعه
- 14
- شهریور
- 1399
- ساعت
- 18:57
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
میثم مومنی نژاد
آرین دقت کار