• یکشنبه 2 دی 03

 محمود اسدی

(غزل)لحظه ی جدایی/خواهر برو که یاس تو را خصم چیده است

1458
-2

خواهر برو که یاس تو را خصم چیده است
کار برادرت به کجاها کشیده است

برگرد نیست طاقت دیدن به چشم تو
رنگ از رخت به روی بلندی پریده است

تا کرد خم به سینه ی من نیزه را عدو
دیدم که قامت تو ز غصه خمیده است

خواهر برو که چکمه نبینی به پهلویم
خواهر برو که سنگ سرم را دریده است

درد فراق سخت تر از سر بریدن است
خواهر برو زمان جدایی رسیده است

(خواهر برو که کار حسینت تمام شد)*
خون گلوم از نوک خنجر چکیده است

خواهر برو که مادرمان بین قتلگاه
غلتیدن مرا به روی خاک دیده است
******
شائق
*جودی خراسانی

  • دوشنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 21:22
  • نوشته شده توسط
  • میرکمال

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران