یا زین العابدین(ع)
در کرببلا بسی مصیبت دیدم
با ناله ی عمه زینبم نالیدم
بیمار شدم به بستری افتادم
با هجرت هرشهید، خون گرییدم
خود را به زمین فکنده وسوی پدر
رفتم، چو ندای هل منش بشنیدم
حالات پدر بروی نعش اکبر
دیدم،چو پدر دچار غم گردیدم
شش ماهه چو با تیر عدو کردعروج
شرمنده چو ابر بر زمین باریدم
آن لحظه که عمه سوی گودال برفت
شد قطع چو او تمامی امیدم
ای وای غروب وغارت وتنهایی
آمد بسرم از آنچه می ترسیدم
از جور وجفای شامیان پیر شدم
آنطور که دل ز زندگی ببریدم
شعر:اسماعیل تقوایی
- یکشنبه
- 23
- شهریور
- 1399
- ساعت
- 16:46
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه