ای حسینی های دوران، کربلایی ها، بگوش!
کربلا تکرار میگردد به هر دوران، بهوش!
گوشِ جان بسپار زنگِ قافله آید ز دور
از حرا تا کربلا یک کاروان آید چو نور
هر که خواهد جزو توابین نگردد، اَلوَفاء
وَرنه میگردیم جزوِ فرقه ی اهلِ جفاء
لشگر "یا لیتنا" گویان کجا سر میکنند؟
تا به کِی، هِی آرزوی وصلِ دلبر میکنند؟
سید و سالارِ ما در شور و شین است، ای دریغ
چشم او سوی محبان الحسین است، ای دریغ
دمبدم این پا و آن پا کردن، ای یاران ز چیست؟
شکّ و تردیدِ محبان و عزاداران ز چیست؟
خیمه را برپا کنید، ارباب دارد میرسد
ساقیِ لب تشنگان با آب دارد میرسد
یار در راه است، دارد میرسد در کربلا
سر بجنبانی، سرِ او میرود بر نیزه ها
تا کنون نشنیده ای، زهرا صدایت میکند؟
یا ز محمل، زینبِ کبرا صدایت میکند؟
تا کنون نشنیده ای، عاشق ز غم، جان بر لب است؟
"این حسین تنها یک عاشق دارد آنهم زینب است"
سر برون آورد از محمل، به سمتِ ساربان
دید دلبر هم به او سر میکشد، از کاروان
عاشق و معشوق، هر لحظه بدنبال همند
در تمامِ تلخ و شیرینها، پَر و بال همند
آری، این بانو اگر دلشوره دارد، خواهر است
خواهرِ با معرفت در اصل جای مادر است
قصه را میداند و از هر غمی دارد خبر
از تهِ گودال تا معجر، همی دارد خبر
او خبر دارد، نَه بستان است در کار و نَه باغ
بلکه در پیش است اینک، داغهای روی داغ
او خبر دارد که ایامِ اسارت در ره است
ناسزا و ناروا و قتل و غارت در ره است
او خبر دارد، به نیزه روحِ قرآن میرود
پیکر مظلوم، زیر سمّ اسبان میرود
او بدنبال حسینش، با ارادت راهی است
رهبرش تا مقتلِ خون و شهادت راهی است
قتلِ شش ماهه، غم و دردِ سه ساله، پیشِ روست
روزِ پرپر گشتنِ صد باغِ لاله، پیشِ روست
لحظه ی سرنیزه خوردن، بر لبِ عطشانِ یار
بزمِ شام و چوب خوردن، بر لب و دندان یار
روزهای سختِ بزمِ کوفه و شامِ بلا
هتکِ حرمت، وقتِ قرآن خواندن از طشتِ طلا
او خبر دارد، حرم را زخمِ هیزی میرسد
روزِ تهمت، روز اِبرازِ کنیزی میرسد
میرود با دلبرش، تا اینکه حج کامل شود
حلقه ی پیوسته ی صبحِ فرج کامل شود
#شاعر: محمود ژولیده#
- سه شنبه
- 25
- شهریور
- 1399
- ساعت
- 9:28
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
ارسال دیدگاه