در طوفِ سرِ نگار حج میخواهیم
قوت به سر و پای فلج میخواهیم
گوییم ستون به هر ستون مشایه
یارب مددی کن که فرج میخواهیم
یکباره همه مشکل ما حل گردد
کفر و بدی و تفرقه منحل گردد
هر مأذنه هر کجا اذان گوی علیست
این جمعه اگر فرج معجل گردد
ما چون صدفیم و درّ نایاب تویی
بر ظلمت عالمین مهتاب تویی
آب از سر ما گذشت برگرد و بیا
کشتی نجاتِ بعد ارباب تویی
ای ماهِ شبِ سیاهِ دنیا عجّل
ای روشنی امید فردا عجّل
امشب سرِ سجادهٔ مادر آقا
دادم قَسَمَت بحق زهرا عجّل
ما خسته شدیم یار را برگردان
دلگرمی روزگار را برگردان
معنای بهار سبزی باغچه نیست
با آمدنش بهار را برگردان
- چهارشنبه
- 26
- شهریور
- 1399
- ساعت
- 22:28
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
- شاعر:
-
امیر فرخنده
ارسال دیدگاه