نامِ تو را بالاتر از بالا نوشتند
خُلقِ تو را شیداتر از شیدا نوشتند
مبهوتم از مدح و ثنایت ای سه ساله
تصویرتان را در دلم والا نوشتند
بابُ الحوائج خواندت..یعنی که در جُود
اسمِ تو را بر تارکِ دنیا نوشتند
رانده نمی گردد گدا از محضرِ تو..
این نکته را بر سر درت خوانا نوشتند
ای بهترین آئینه دارِ مادرِ عشق..
قطعاً به روی قالبت زهرا نوشتند
تو کیستی پاک و زُلالی ..مثلِ آبی
پاکیزگی ات را چنان دریا نوشتند
دستی بگیر از گریه کُن ها جانِ عباس
دستِ تو را رافعِ به هر غمها نوشتند
هرکس که می ماند ز هر جا ..آید اینجا
بابِ تو را حلّالِ مشگلها نوشتند
روزِ قیامت عزّتت معلوم گردد
شانِ ظهورت در صفِ فردا نوشتند
بی وقفه می گویم رقیّه یا رقیّه
ذکرِ مُدامت را روی لبها نوشتند
- پنج شنبه
- 3
- مهر
- 1399
- ساعت
- 18:0
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
محسن راحت حق
ارسال دیدگاه