حاجت آورده و در پایِ علَم ریخته ام
باز هم بغض ِ گلو را به قلم ریخته ام
قدرنشناسم و عمریست که در هر پابوس
عرقِ شرم در ایوانِ حرم ریخته ام
وسطِ روضۂ مکشوف تو یاثارالله(ع)
اشک، از چشم ِ گنهکار چه کم ریخته ام
با غم ِ خاطره تنها بگذارید مرا
باز جامانده ام و طرحِ قسم ریخته ام
بِعَلیٍ(ع) بِعَلیٍ(ع) بِعَلیٍ(ع) بطلب
معصیت کرده! چه خاکی به سرم ریخته ام
در دلم تا به ستونِ صد و هجده برسم...
چند موکب زده ام! چاییِ غم ریخته ام
عکسهای منِ ناقابل و بابُ القبله
حسرتِ هر شبه را دور و برم ریخته ام
کربلا بسته شد و نوکرِ آواره شدم
اربعین را چه کنم؟! سخت به هم ریخته ام!
#صلی_الله_علیک_یا_أباعبدالله_الحسین
#میدهدآخربرات_کربلایم_را_حسن_ع
#أللهم_ارزقنا_کربلا
- دوشنبه
- 7
- مهر
- 1399
- ساعت
- 16:34
- نوشته شده توسط
- مرضیه عاطفی
- شاعر:
-
مرضیه عاطفی
ارسال دیدگاه