• پنج شنبه 6 اردیبهشت 03

 اسماعیل تقوایی

اربعین_ای خفته زیر خاک بلا خواهر آمده

539

اربعین
ای خفته زیر خاک بلا خواهر آمده
موی سپید، قامت خم، مضطر آمده

بی‌سر بزیر خاکی ویک اربعین گذشت
برخیز، بهر وصلِ به پیکر سر آمده

سردار فتح کوفه وشام آمد از سفر
از بهر دیدن شه بی لشگر آمده

برگو به اصغرت که برای عیادتش
با سینه پر زشیر کنون مادر آمده

چل روز هجرتم به اسارت گذر شده
بار دگر به کرببلا هاجر آمده

ریزد سکینه خاک مزار تو برسرش
برخیز ای پدر به برت دختر آمده

مانده سه ساله دختر تو سرزمین شام
شرمنده از تو عمه ی غم پرور آمده

باز آمدم به کرببلا وبه قتلگاه
در یاد من گلوی تو و خنجر آمده

دیگر بس است زندگی بی توام حسین
طاقت نمانده دیگر وصبرم سر آمده

ای کاش فتاده روی مزار تو جان دهم
دور فراق زینب وتو آخر آمده

شعر :اسماعیل تقوایی

  • جمعه
  • 11
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 0:45
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران