• دوشنبه 3 دی 03

 محمود ژولیده

شهادت امام حسن مجتبی -( کریم باشی و تنها و بی سپاه و غریب!)

1138


کریم باشی و تنها و بی سپاه و غریب!
چه گویم از غمِ تو ، ای امامِ صبر و شکیب؟ 

شنیده ایم ز غربت، به خویش پیچیدی
ز ماجرای زمین خوردنی که تو دیدی

شبیهِ آنچه تو دیدی، کسی گمان نبرَد 
خدا کند که کسی، مادرش زمین نخورد 

به پیشِ چشم تو مادر ز خصم، سیلی خورد
ز دستِ دشمنِ دین، یاس رنگ نیلی خورد

شنیده ایم نگاهت به کوچه حیران ماند
از آن به بعد دو چشمت همیشه گریان ماند 

نَه آن وقارِ عجیبِ ز خانه آمدنت
نَه این شکستِ غریبانۀ عصا شدنت

از آن زمان جگرت پاره پاره شد، اما
تو هیچ دَم نزدی از غمِ دلت آقا

دلت ز سودۀ الماس پاره پاره نشد
که قاتلِ تو بجز خونِ گوشواره نشد

در آن میانه به فکرت، حجابِ مادر بود 
کبودیِ رُخِ او ، چون نقابِ مادر بود

همیشه خاطره ای تلخ، کرده اَت شاکی
هماره در نظرت ماند، چادرِ خاکی

دگر ندید علی، چهره ای ز محرمِ خویش
دگر نشد که شود، هم کلامِ همدمِ خویش

از آن به بعد همه ماجرا، نهانی ماند
و غربتِ تو به اذنِ خدا جهانی ماند

نَه هفت مرتبه زهرِ جفا ترا کُشته 
هزار مرتبه درد و بلا ترا کُشته

تویی غریب و گرفتار، یا حسین شهید؟
تویی بدونِ علمدار، یا حسین شهید؟
 
غریب حسین، که همچون حسن ز دستش رفت
غریب حسین، که حتی کفن ز دستش رفت

  • شنبه
  • 12
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 18:33
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران