از شبِ دلتنگی و اشک سحرگاهی بپرس
خسته ام! حال مرا از هر که میخواهی بپرس
دوستت دارم! سراغم را بگیر از مادرت
حالِ آشوب مرا از شعلۂ آهی بپرس
کربلا دریایِ غفران است و دورافتاده ام
روزگارم را فقط از تُنگ و از ماهی بپرس
حالِ یک جامانده را جامانده میفهمد فقط
خواستی این را اگر از یارِ دلخواهی بپرس
زائرِ هر ساله ات امسال حبس ِ خانگی ست
لااقل ای کوهِ رحمت؛ حالی از کاهی بپرس
لطف کن از بینِ بدها رد شدی احوالی از-
این گدایِ بی سر و پایِ سرِ راهی بپرس
سخت تنبیهم کن و اصلاً از اینکه سال ها
کرده ام در حقّ تو بسیار کوتاهی بپرس
هر چه از تو میرسد عشق است قطعاً یاحسین(ع)
از فراقِ کربلا امّا هر از گاهی بپرس!
#ألسلام_علیک_یاأباعبدالله_الحسین
#یاقدیم_الإحسان_بحق_الحسین_ع
#أرزقنا_کربلا_بحق_الزهرا_س
- یکشنبه
- 13
- مهر
- 1399
- ساعت
- 18:5
- نوشته شده توسط
- مرضیه عاطفی
- شاعر:
-
مرضیه عاطفی
ارسال دیدگاه