بسم الله الرحمن الرحیم
نوحهی سینهزنی
نور چشمم علی افتاده بر خاک
خونِ دل میچکد از چشم افلاک
داغ غمش زد بر جانم آذر
شد کشته اکبر _ شبه پیمبر
خواهرش در حرم چشم انتظار است
اُم لیلا ز داغش بی قرار است
زیبا گُلم شد از کینه پرپر
شد کشته اکبر_ شبه پیمبر
تو خرامان همی در سوی میدان
زینب اندر قفا با چشم گریان
لیلا به زاری با دیده تر
شد کشته اکبر_ شبه پیمبر
ای علی طاقتی در تن ندارم
تا که نعش تو در خیمه رسانم
از خون، تنت شد چون لاله احمر
شد کشته اکبر _ شبه پیمبر
ای بنی هاشم از خیمه در آئید
تا نظر بر قد اکبر نمایید
رفته به یغما یکدانه گوهر
شد کشته اکبر _ شبه پیمبر
تا که زینب بدید آن جسم پر خون
دیدگانش شدی از غم چو جیحون
(فرج ) همی زد بر سینه و سر
شد کشته اکبر _ شبه پیمبر
خونِ دل میچکد از چشم افلاک
داغ غمش زد بر جانم آذر
شد کشته اکبر _ شبه پیمبر
خواهرش در حرم چشم انتظار است
اُم لیلا ز داغش بی قرار است
زیبا گُلم شد از کینه پرپر
شد کشته اکبر_ شبه پیمبر
تو خرامان همی در سوی میدان
زینب اندر قفا با چشم گریان
لیلا به زاری با دیده تر
شد کشته اکبر_ شبه پیمبر
ای علی طاقتی در تن ندارم
تا که نعش تو در خیمه رسانم
از خون، تنت شد چون لاله احمر
شد کشته اکبر _ شبه پیمبر
ای بنی هاشم از خیمه در آئید
تا نظر بر قد اکبر نمایید
رفته به یغما یکدانه گوهر
شد کشته اکبر _ شبه پیمبر
تا که زینب بدید آن جسم پر خون
دیدگانش شدی از غم چو جیحون
(فرج ) همی زد بر سینه و سر
شد کشته اکبر _ شبه پیمبر
- چهارشنبه
- 16
- مهر
- 1399
- ساعت
- 0:15
- نوشته شده توسط
- امیررضا فرجوند
- شاعر:
-
امیررضا فرجوند
ارسال دیدگاه