سفیر سیدالشهدا
حضرت مسلم(ع)
السلام ای سفیر خون خدا
شیر مادر تو را حلالت باد
تو که هستی که سیدالشهدا
بین گودال خون سلامت داد
.....
تا که مولا علی ز پیغمبر
از وفایت شنیده شرح و دلیل
گریه میکرد و زیر لب میگفت
مرحبا بر تو مسلم بن عقیل
.....
من همانم که در محله یمان
روضه تعطیل و پشت در ماندم
یادم آمد که پشت در ماندی
روضه ی غربت تو را خواندم
.....
بخدا روضه ی تو سنگین است
بس پشیمانی و پریشانی
چه به روز حسین می آید
زین مصیبت همیشه گریانی
......
مردمانی که در طفولیت
لقمه از دست مرتضی خوردند
لشکری با تمام تجهیزات
بعد قتلت به کربلا بردند
......
آنچنان شد که حضرت سجاد
از غم لحظه های رخ داده
با دلی پر بهانه گفت ای کاش
من ز مادر نمیشدم زاده
......
شیر مادر تو را حلالت باد
تو که هستی که سیدالشهدا
بین گودال خون سلامت داد
.....
تا که مولا علی ز پیغمبر
از وفایت شنیده شرح و دلیل
گریه میکرد و زیر لب میگفت
مرحبا بر تو مسلم بن عقیل
.....
من همانم که در محله یمان
روضه تعطیل و پشت در ماندم
یادم آمد که پشت در ماندی
روضه ی غربت تو را خواندم
.....
بخدا روضه ی تو سنگین است
بس پشیمانی و پریشانی
چه به روز حسین می آید
زین مصیبت همیشه گریانی
......
مردمانی که در طفولیت
لقمه از دست مرتضی خوردند
لشکری با تمام تجهیزات
بعد قتلت به کربلا بردند
......
آنچنان شد که حضرت سجاد
از غم لحظه های رخ داده
با دلی پر بهانه گفت ای کاش
من ز مادر نمیشدم زاده
......
- چهارشنبه
- 16
- مهر
- 1399
- ساعت
- 7:49
- نوشته شده توسط
- دانیال تقوی
- شاعر:
-
دانیال تقوی
ارسال دیدگاه