بین دو نهر آب، تشنه
غرقه به خون، بی تاب، تشنه
واجب جدایی سر از تن
از باب استحباب، تشنه
گهواره ها! دیگر نجنبید
امکان ندارد خواب، تشنه
تیری نگاهش سمت مشک است
آماده پرتاب، تشنه
چشم اولی الابصار، خونین
کام اولی الالباب، تشنه
حیّ علی حیّ علی خون
گودال تا محراب، تشنه
"اِنّا عَرَضنا " روی نیزه است
تفسیر شد احزاب، تشنه
یا لیتنی کنت معک، آه!
جا ماندم از اصحاب، تشنه
شاعر:زهرا بشری موحد
منبع:سایت حسینیه
- شنبه
- 27
- آبان
- 1391
- ساعت
- 13:51
- نوشته شده توسط
- مرتضی پارسائیان
ارسال دیدگاه