#پیامبراکرم_صل_الله_علیه_وآله
#روضه
درِ گوش علی چه فرمودی
که از آن روز گریه شد کارش
نکند از غلاف گفتی که
می خورد روی پیکر یارش
یا که از تازیانه های ستم
می رود بی هوا به پیکارش
یاکه از دست بسته یا از در
یاکه از ظلمهای مسمارش
یا که از یک مزار بی عنوان
از غریبی و روزگارانش
یا که از سیلی و رخ زهرا
بین کوچه کنار دلدارش
یا که از دشت کربلا گفتی
از حسین و سر و علمدارش
یا که از چوب خیزران و لبش
یا ز سجاد زار و بیمارش
یا که از زینب و حرامی ها
سنگ بام و غرور و بازارش
اتفاقات تلخ در راه است
سهم تو بغض و گریه و آه است
- چهارشنبه
- 23
- مهر
- 1399
- ساعت
- 0:43
- نوشته شده توسط
- محمد حبیب زاده
- شاعر:
-
محمد حبیب زاده
ارسال دیدگاه