◾رحلت جانسوز پیغمبراکرم(ص)
◾یک منبر روضه
کنار جسم پدر دختری چقدر سخت است
بهآهو زمزمهنوحهگری چقدر سخت است
گلی که باد خزان زود پرپرش کرده
کنار لالهی نیلوفری چقدر سخت است
چقدر طعنه و زخم زبان شنید اینجا
میان فرقهی جاهل پیمبری سخت است
لبش کبود و تنش خسته چشم بی رمقش
به کنج خلوت و بی مادری چقدر سخت است
به یاد گودی یک قتلگه نظاره کند
به حنجری که نهادهاست خنجری سخت است
کنار بستر یاری که هرچه هست از اوست
نشسته در غم او حیدری چقدر سخت است
تمام غصهی یک تن برادری این است
که جان دهد به بر خواهری چقدر سخت است
- پنج شنبه
- 24
- مهر
- 1399
- ساعت
- 19:32
- نوشته شده توسط
- م-مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه