◾یک منبر روضه
◾رحلت جانگداز
◾پیغمبر اکرم(ص)
میان شهر مدینه خبر چه سنگین است
وداع فاطمه با خاتم النبین است
خبر رسید که پیغمبر از نفس افتاد
بخوننشستهشفق تارکشچهرنگیناست
کنار پیکر بیجان مصطفی زهرا
نشسته از غم و اندوه وغصه غمگین است
تمام توطئهها از سقیفه برپاشد
کهظلموجور وجفا زینستم بهیاسین است
میان گریه تبسم نمودهای زهرا....
مگرکهعمر شریفت بهدستگلچیناست
تو یاس بودی و پرپر شدی به پای علی
فدای راه علی گشتن اصل آئین است
میان حجره زمین مانده پیکر احمد
کهکشته فاطمه بهر ولایت از کین است
صدای فاطمه پیچیده بین آتش و دود
و گفت فضه بیا مزد باب من این است
همیشه مُهر ولای ترا به سینه زدم
محبت تو به قرآن تمامی دین است
ز درد سینه و پهلو ز آتش و مسمار
برای حفظ علی برگهات چه زرین است
- پنج شنبه
- 24
- مهر
- 1399
- ساعت
- 22:47
- نوشته شده توسط
- م-مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه