• دوشنبه 3 دی 03

 حسین نوری

شهادت حضرت زینب -(میبینمت دلشوره داری باز میسوزه سینم )

467



بنداول

میبینمت دلشوره داری باز میسوزه سینم 
گمون کنم که لابلای دستته پیرنم2

صدات
دیگه اصلا درنمیادپابه پات
غم کشیدم خیلی زیاد ازنگات
فهمیدم دلداری  میخواد  غصه هات2


قلبم درآشوبه

دلت به گریه مشتاقه هنوز 
آخه اسیر یک داغه هنوز


وای غمدیده خواهرمن
وای رنجیده خواهرمن


بنددوم

خدا میدونه چقده سوزونده جگرمو
دیدم گرفتن بی حیا ها دور خواهرمو2

عذاب 
ﻛﺸﻴﺪﻱ ﺗﻮ ﺑﺰﻡ ﺷﺮاﺏ ﺗﺎ ﺭﺑﺎﺏ
ﺗﻮﺭﻭﻣﻴﺪﻳﺪ ﻣﻴﺸﺪﻱ ﺁﺏ ﺑﺎ ﺷﺘﺎﺏ
ﺩﺳﺘﺎﺗﻮ ﺑﺴﺘﻦ ﭘﻴﺶ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻃﻨﺎﺏ

 یاد کوفه وشام
 با این مصیبتا دق میکنی
گریم میگیره  هق هق میکنی2

وای غمدیده خواهرمن
وای رنجیده خواهرمن 

بندسوم

یکسالونیم بیقرارمو بغضه توی گلوم
بزاربگم درددلامو واست  آروم آروم

حالا 
جون میدم ازدردوبلاکربلا
 نمیره از یادم اخا عاشورا
تنت افتاد زیر سم مرکبا


جلو چشم زینب
سرت همش  میفتاد روزمین
دارم میمیرم از درد همین2

وای عزیز برادرمن
وای ای سایه سرمن

  • جمعه
  • 25
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 10:56
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران