بند اول
سپری شده روز وشبم
به رنج وغم تو سامرا3
تنگه دل من خیلی وقته
واسه مدینه ای خدا3
رنجم /میده اسیری / مگه یه ساله /مگه دوساله/
آخه بیست ساله بی یاورم
میباره غم روسرم
تنگه دلم واسه ی
قبرخاکیه مادرم
منم تنها وغریب
توی غربت بی حبیب2
ای مادر
ببین بی تابه دلم3
بنددوم
میسوزه دلم مادرم تا
دیدم که دست تومیلرزه3
حق بده حالا کنارت
آروم نشم حتی یه لحظه3
داره / میشه تداعی /دردوغم تو/ مصیبت تو/
هنوز مجروحی از کوچه ها
دلگیری از اون روزا
خوردی زمین مادرم
با یه ضربه ی بی هوا
شدی پژمرده چقد
تو رو قنفذ خیلی زد
ای مادر
ببین بی تابه دلم
بندسوم
کشوندنم تو بزم شراب
برای تحقیرو جسارت 3
به خاطرم یه دفه افتاد
که عمه بود توی اسارت3
حالا/ میسوزه قلبم / وقتی که عمه/ روی بلندی/
گذاشت دستاشوروی سرش
اصلا نشد باورش
وقتی حسینش رودید
شدجدا سراز پیکرش
شده
زهرا روضه خون
توی مقتل بی امون
واویلا
امون از کرب وبلا
- جمعه
- 25
- مهر
- 1399
- ساعت
- 11:21
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
- شاعر:
-
حسین نوری
ارسال دیدگاه