• شنبه 15 اردیبهشت 03


غزل مرثیه شهادت

3907

غزل مرثیه شهادت
این اهل کوفه رشته ی پیمان بریده اند
شمشیرهای خویش به رویت کشیده اند
اینجا مدینه نیست ولی شهر کینه است
اینجا سقیفه ی دگری آفریده اند

 

دیروز دست بیعتشان را فروختند
امروز تازیانه وخنجر خریده اند
در تار وپودشان نمک سفره ی علیست
اما برای قتل تو سبقت گزیده اند
کوفه میا که قافله ی سم اسبها
در انتظار پیکر ازهم دریده اند
اینجا تنورها همه خاموش ومنتظر
در انتظار یک سر از تن بریده اند
لعنت به چشم های حریص ومریضشان
انگار گوشواره ومعجر ندیده اند

  • یکشنبه
  • 23
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 7:35
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



سید محمد امین

واقعا زیبا بود ولی کوتاه

یکشنبه 23 آبان 1389ساعت : 21:02

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران