شب جمعه شب زیارتی
السلام علیک یا اباعبدالله
تمام دلخوشیم اینکه نوکرت باشم
تمام عمر غلامی چو قنبرت باشم
بهراهعشقتوخواهم که بیکفنگردم
غبارکوی تو پیشمرگ اکبرت باشم
کنار علقمه با مشک تا سخن گفتم
به یاد لعل لب خشک اصغرت باشم
به خاک تربت تو سر نهادم و گفتم
تمام عمر عزادار مادرت باشم
به تل زینبیه تاکهسینه زن شدهام
نوا گرفتهام و یادخواهرتباشم
میان روضه یکی آب دست من میداد
نخوردم آب حسین فکراصغرت باشم
صدای نعرهی شمر آیدم بگوش،حسین
فدای لعل لبت، یاد حنجرت باشم
خدا کند که شب جمعه کربلا باشم
بدرد عاشقیت یا که مبتلا باشم
تمام دلخوشیم اینکه نوکرت باشم
تمام عمر غلامی چو قنبرت باشم
بهراهعشقتوخواهم که بیکفنگردم
غبارکوی تو پیشمرگ اکبرت باشم
کنار علقمه با مشک تا سخن گفتم
به یاد لعل لب خشک اصغرت باشم
به خاک تربت تو سر نهادم و گفتم
تمام عمر عزادار مادرت باشم
به تل زینبیه تاکهسینه زن شدهام
نوا گرفتهام و یادخواهرتباشم
میان روضه یکی آب دست من میداد
نخوردم آب حسین فکراصغرت باشم
صدای نعرهی شمر آیدم بگوش،حسین
فدای لعل لبت، یاد حنجرت باشم
خدا کند که شب جمعه کربلا باشم
بدرد عاشقیت یا که مبتلا باشم
- پنج شنبه
- 15
- آبان
- 1399
- ساعت
- 18:0
- نوشته شده توسط
- م-مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه