بدون بال و پر - بودم
بی زره و سپر - بودم
تو خیمه با تن - تب دار
از همه تشنه تر - بودم
مگه یادم میره - غروب عاشورا
مگه یادم میره - به نیزه شد سر ها
مگه یادم میره - تو خیمه شد غوغا
خودم دیدم - ابدان السلبیه
خودم دیدم - عترت القریبه
خودم دیدم - تربت الزکیه
غریب اقا _ اقای غریبم
نمیره از جلو - چشمام
تموم غصه و - غمهام
من با چش خودم - دیدم
نشست رو سینه ء - بابام
مگه یادم میره - صدا میزد مادر
مگه یادم میره - بریده شد حنجر
مگه یادم میره - کشیدن معجر
خودم دیدم - عمتی المضروبه
خودم دیدم - رئوسنا المکشوفه
خودم دیدم - قلوبنا محزونه
غریب اقا _ اقای غریبم
یکی میگفت کجاس - بچم
یکی میگفت نبین - مادر
یکی میگفت نرو - عمه
یکی میگفت برو - خواهر
مگه یادم میره - صدای اطفالو
مگه یادم میره - اون تن پامالو
مگه یادم میره - میون گودالو
خودم دیدم - دماء و السائلاتو
خودم دیدم - اجسام العاریاتو
خودم دیدم - قتیل العادیاتو
غریب اقا _ اقای غریبم
- یکشنبه
- 2
- آذر
- 1399
- ساعت
- 9:51
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
- شاعر:
-
امیر حسین الفت
ارسال دیدگاه