منتظر من می نشینم شه بیاید یا نیاید
بلکه رخسارش ببینم شه بیاید یا نیاید
هجر او آتش به دل زد گر بسوزم یا نسوزم
روز و شب با غم قرینم شه بیاید یا نیاید
رنج خار از چیدن گل گر ببینم یا نبینم
می کنم صبر و تحمل شه بیاید یا نیاید
اشک غم با یاد رویش من بریزم یا نریزم
می کشم بار فراقش شه بیاید یا نیاید
با جفا و جور دشمن گر بسازم یا نسازم
دوست خواهد این چنینم شه بیاید یا نیاید
غرقه در غرقاب هجرم او بخواهد یا نخواهد
بر گذشته از سر آبم شه بیاید یا نیاید
کاش می مردم از این غم او ببیند یا نبیند
می شدم قربان کویش شه بیاید یا نیاید
نه توانم صبر کردن گر بداند یا نداند
نه مرا تاب جدایی شه بیاید یا نیاید
خاطرش افسرده حیران گر بگوید یا نگوید
سوخت مغز استخوانم شه بیاید یا نیاید
- یکشنبه
- 2
- آذر
- 1399
- ساعت
- 21:41
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
سید محمد حسن میر جهانی
ارسال دیدگاه