دلم گرفته غم از گونه ام سرازیر است
غروب جمعه پر از خاطرات دلگیر است
و با گذشتن هر جمعه می توان فهمید
زمین چقدر بدون تو از زمان سیر است
به شیشه ی غمت اینقدر سنگ وصل مزن
دلا بسوز ز دوری، فراق، تقدیر است
برای من که پر از بی کسی ست امروزم
اگر نیایی، هر روز دیگری دیر است
در امتحان جوانی سپیدرو نشدم
مبین سیاهی موی مرا دلم پیر است
گواه می دهد این اشک ها فراق تو را
حدیث دیده ی ما بی نیاز تفسیر است
بیا و روضه بخوان تا که باز گریه کنم
مس وجود مرا اشک روضه اکسیر است
چه می شود که بببینم لحظه ای را که
مدینه شاهد فریادهای تکبیر است
نوشته اند روی سنگ های صحن بقیع
که این مکان مقدس به دست تعمیر است
به منبر نبوی می روی کنار بقیع
و چار گنبد رعنا میان تصویر است
- یکشنبه
- 2
- آذر
- 1399
- ساعت
- 21:49
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
محمد علی بیابانی
ارسال دیدگاه