بر دلم افتاده داغ تازه ای
سوختم از آهِ بی اندازه ای
باز هم مظلوم! با عشق و جنون
غوطه ور شد یک تنِ دیگر به خون
آنکه با ایمان و از عمقِ وجود
با جهادِ علم ِ خود در صحنه بود
دست و پایِ کفر را لرزاند سخت
با هدف، پایِ ولایت ماند سخت
سهم خود را خوب از دنیا گرفت
عاقبت رزقِ «شهادت» را گرفت
یک ظریف و نکته دانی با بقین
گفت دستاورد برجام است این
صحنۂ جنگ است! جنگِ تن به تن
شد قلم عمری سلاح گرم من
مرگ بر آنکس که با فکر پلید
مرگِ سربازانمان را زد کلید
مرگ بر تدبیرِ سرشار از ضرر
مرگ بر سازشگر و بر فتنه گر
دم به دم بستند راه انتقام
مرگ بر هر چه نفوذی در نظام
بی شرف های لعینِ دور و بر
نشنوم حرف از توافق را دگر
ای منافق ای یهودِ بی وجود
داغ سختِ حاج قاسم بس نبود؟!
با ترور هر لحظه چندین تن گرفت
انتقام سخت را دشمن گرفت
سخت؛ محکم ضربه خوردیم از قدیم
هر زمان، هر جا که کوتاه آمدیم
تا ابد این را بدان ای صهیونیست
خطّ پایانی برای علم نیست
دارد آری رویش ِ پیوسته ای
خونِ دانشمندهای هسته ای
کور خواندی! باز هم داریم ما...
شهریاری ها و فخری زاده ها
- شنبه
- 8
- آذر
- 1399
- ساعت
- 21:38
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
- شاعر:
-
مرضیه عاطفی
ارسال دیدگاه