مردم قم از هَمَتون ممنونم
خیلی من از شما محبّت دیدم
پناه من شدید تو این هفده روز
وقتی که از هجر رضا نالیدم
دارم از بین شماها میرم
از جفای دشمنا دلگیرم
چون غریب الغربا مولایم
توی شهر بی کسی می میرم
می میرم
دیگه از داغ داداشم سیرم
می میرم
مرگ توی غربته تقدیرم
شهیده یا معصومه.....
یا
کریمه یا معصومه....
یا
سیدتی معصومه....
مردم قم از هَمَتون ممنونم
شُدید به درد غربت من مرهم
به لطف احترامتون تو این شهر
سایه ی من رو هم ندید نامحرم
من نرفتم بین بازار قم
در میون ازدحام مردم
نرسیده کمترین آزاری
به نوامیس امام هفتم
ممنونم
قمیون شُدید همه سامونم
ممنونم
هیچ کسی نکرده سنگبارونم
شهیده یا معصومه.....
وقتی شدم تو کوچه ها گلبارون
تداعی شد جسارت شهر شام
به جای گُل یهودیا از کینه
زدند با سنگ ،رقیه رو از رو بام
شد خرابه مأمن عمّه ها
شد رقیّه قدکمون چون زهرا
وقتی دیدند نیمه شب گریونه
آرومش کردند با رأس بابا
واویلا
گفت کی رگهاتو بریده بابا
واویلا
منو با خودت ببر از اینجا
شهیده یا رقیه....
یا
سیّدتی رقیه جان....
شاعر:علی مهدوی نسب
- یکشنبه
- 9
- آذر
- 1399
- ساعت
- 11:8
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
ارسال دیدگاه