• دوشنبه 3 دی 03


روضه حضرت زهرا -(ز چشمم ضربت سیلی ربوده تاب بینائی)

439
1


ز چشمم ضربت سیلی ربوده تاب بینائی
زبسکه اشک افشاندم دو چشمم گشته دریائی

ز تو ممنونم ای اشک روان از چشم کم سویم
که گشتی مونس و یار دلم اوقات تنهائی

نبرده طاقتم را درد پهلوی شکسته،لیک
غم تنهائی حیدر ز من برده شکیبائی

ز هرسو درحصاری ازغم و اندوه محصورم
نمانده بی غم و اندوه در قلبم دگر جائی

ز بسکه روز و شب از دردها نالیده ام،دیگر
برای ناله کردن هم برایم نیست یارائی

منم مهمان این خانه که هر شب تا سحرگاهان
کنم از میزبان خود به آه دل پذیرائی

به پای غربت حیدر گذشتم از سر و جانم
چه غمهائي ازاین غصه به دل آمد چه شبهائي

دلم خواهد که برخیزم ازاین بسترولیکن حیف
نمانده قوتی در زانوان و تاب در اعضائي

بیا ای مرگ یکدم حال زارم را تماشا کن
که دانم آخر از بهر تماشایم  تو می آئی

  • سه شنبه
  • 11
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 11:36
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران