شهابی رد شد و از دست تو افتاد جامی سرخ
میان گَردِ خون در آسمان حک شد پیامی سرخ:
"تماشا کن! چگونه در خسوف ظلمت تاریخ...
هلال فجر یک شب می شود ماه تمامی سرخ"
مگر از یاد خواهد رفت با موشک پی موشک...
کبوتر ریخت بر روی کبوتر روی بامی سرخ
ببین چون تیغ شمشیری نهان در سینه ی او، کِی...
درآرد آهِ مظلوم عاقبت سر از نیامی سرخ
شهادت بوولواری تا قیامت است که در آن...
مزین می شود هر روز یک کوچه به نامی سرخ
از این تابوت های روی هم در قلب من روزی
کنار قدس بر پا می شود بیت الحرامی سرخ
همین از دست شعری دست شعر دیگری دادن...
علم را می رساند عاقبت دست قیامی سرخ
*
نباید راه دوری رفت...همین امروز یا فرداست...
ببین از قاتل تو کِی بگیریم "انتقامی سرخ"...
شاعر:لعیا محمدی
- یکشنبه
- 16
- آذر
- 1399
- ساعت
- 10:20
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
ارسال دیدگاه