• دوشنبه 3 دی 03


در مدح حضرت زینب(س) -(السلام ای دخت حیدر ای امیر بانوان)

682


السـلام اي  دُخت  حيـدر ای  امیـر بانوان
مقدمت را میشود قالیچه‌ای‌ هفت آسمان 
گشته‌ محو ‌تو زمان ‌ای عمه‌‌ی صاحب زمان
هر که ‌مستانه به لب سودای زینب می نَهد
مهـدی زهرا یقینـاً اَجر و  مُزدش می دهد


السلام ای پاك دامن ای نگار فاطمه 
گشته از یُمن قدومت نو، بهار فاطمه 
ای پرستوی  علی ای  مَه عُذار فاطمه 
سُرمه‌ی چشم مَلک‌ها میشود خاک دَرت 
مریـم و  آسیـه و  سـارا  و هـوّا چاکرت


السلام ای نوح طوفان ديده‌ی شاه نجف 
شد اسیر تو حیا و عزت و شأن و شرف 
گشته مدیون شما  اِجلالِ  قربانگاه  طَف 
تا زدی خود را به‌ آتش روح غیرت زنده شد
سیـد  سجـاد نَـه ؛ کُـلِ  امـامت زنده شد


زنده و پاینده مانده بـا تو نام کربلا 
مَردِ  مـردانـه  گـرفتی   انتقام کربلا 
آبـرو   داری  بِکـردی  در قیام کربلا 
انقــلابت  آبــروی  انبیـا را زنده کرد 
دست خونین تو خون کربلا را زنده کرد


تاکه گفتی یامحمد، مصطفی را زنده کرد
زخم‌محمل در سرت روح ولا را زنده کرد 
چادر خاکیِ تو حُجب و  حیا را زنده کرد 
نطـق آتش بـار تو  دیـن  خدا را زنده کرد
هیبتت درشام و کوفه مرتضا را زنده کرد


ای شکـوهِ نام  حیدر  ای وقار   مرتضی 
ای سلهشور  زمان ای  اقتدار   مرتضی 
آن بیان شعله بارَت ذوالفقار   مرتضی 
درخَم ابروی توخشم ‌ابوالفضل‌ خُفته است
ذوالفقار مرتضی ‌اَحسن‌‌ به نِطقت‌ گفته است


درجنان گشته مَلک‌ سرمست‌ و سینه‌چاک تو
زینت نـام علی شـد چـونکـه  نـام پاک تو
گشتـه یک‌ضرب المثل ‌روحیه‌ی بی باک تو
دم زدن از واژه‌ی حقـانیت  کارت شده
دین جاویدان پیغمبـر   بدهکارت شـده


گشته آلامش جهـانی درد  عاشـورای تو
شـام را تسخیـر کرده خطبه‌ی  گیرای تو
کرده منبر عرصه‌ی سرنیزه را عیسـای تو 
نـور چشـم و یـادگار شـاه خیبر کَن تویی
چون ‌ابوالفضلِ علی ‌سردار شیرافکن تویی
 

  • جمعه
  • 21
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 23:27
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران