پنج تن در نام پر معنای تو مستور شد
ظلمت از چشم تو رد میشد که نامش نور شد
چشم زهراییت مشق این همه احساس شد
یک قمر افتاد بر پای تو و عباس شد
میکند تعظیم بر بال تو عرش کبریا
عمه ی ساداتی و نام تو فخر انبیا
هر غباری زائر کویت شده باران شده
هرکسی شد زائر تو جزیی از ایمان شده
سوره است آن السلامی که به سویت ذاهب است
"دلخوش آن مستحبم که جوابش واجب است"
هرکه یک جو از کف دست کریمت خورده است
یک نخ از پیراهنت را هم تبرک برده است
عید میلاد تو قربان و غدیر و مبعث است
زینبی گویند مارا تا ابد ما را بس است
اعظم الاَعیاد اسلامست میلاد شما
مُحی و محیای قرآن است فریاد شما
خود بخود لبهای من امشب تغزل میکند
دست چشمانم به این دامن توسل میکند
نام تو آرایه ی زیبای هر تعبیر شد
ایه های هل اتی در چشم تو تفسیر شد
تو ید اللهی و صیف الله و روح الله هم
به قنوت تو شده محتاج ثارالله هم
کعبه از نو خواست شور حیدری پیدا کند
خواست تا تدبیر یک اعجاز دیگر را کند
بوی حیدر کعبه را پر کرد وقتی آمدی
عالم احساس تکبر کرد وقتی آمدی
صبر قبل از تو فقط یک واژه ی بیهوده بود
یا که شاید قبل تو بی درد بود آسوده بود
اِصبروا و صابروا در شان تو نازل شده
راس ایمان است صبر و از شما حاصل شده
از پر پیراهنت ایوب هم نامی گرفت
تا که لب زد از کف پای شما کامی گرفت
امدی و عشق را در دامنت انداختند
"راست است این هرکسی را بهر کاری ساختند"
حیدر و زهرا و احمد مریم و آسیه ای
دیده حیدر را بتو عالم به هر زاویه ای
شیعیان دل خون داغ یاسهای زینب اند
مردهای ما همه عباسهای زینب اند
- یکشنبه
- 23
- آذر
- 1399
- ساعت
- 20:39
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
- شاعر:
-
نرگس غریبی
ارسال دیدگاه