به آسمان نرسم تا هواییام نکنی
کجا روم من اگر سامراییام نکنی
بگو میانِ گدایانِ خویش جایی هست
نگاه بر مَن و بی دست و پاییام نکنی
بقیع پنجره فولاد کنجِ شش گوشه
خوشم به این دوسه جا هرکجاییام نکنی
سرم به چوبهی سرداب میزنم به سرم
اسیر این شب سردِ جداییام نکنی
هنوز از سفر اربعین مریضِ توام
دوا ندارم اگر کربلاییام نکنی
نگاه کن به بزرگی خود ولی نظری
به طرزِ نابلدیِ گداییام نکنی
غریبِ شهر مرا کُشت آتشِ جگرت
مرا ببر که بمیرم به خانهی پدرت
- پنج شنبه
- 27
- آذر
- 1399
- ساعت
- 16:22
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
- شاعر:
-
حسن لطفی
ارسال دیدگاه