جگرخواهر او ریخت بهم بس کن شمر
گیسوان سر او ریخت بهم بس کن شمر
آمدی سر ببری تیز کن این خنجر را
ازقفا حنجراو ریخت بهم بس کن شمر
بی حیا دست که داری به نوک چکمه چرا
گیسوی مادر او ریخت بهم بس کن شمر
این چه رسمیست عرب نیزه خود میشکند
همه پیکر او ریخت بهم بس کن شمر
- دوشنبه
- 1
- دی
- 1399
- ساعت
- 15:33
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
قاسم نعمتی
ارسال دیدگاه