دخترِ شیرین زبانم..محرمِ اسرارِ من
خسته ام دلواپسم..بنشین کنارم یارِ من
گریه را کم کن که وقتِ رفتنم نزدیک شد
خوب دقت کن عزیزِ دل تو بر گفتارِ من
این کفن ها را بگیر ای قابِ عکسِ مرتضا
پیشِ تو باید بماند ای امانتدارِ من...
یک کفن مالِ من است و یک کفن مالِ علی
یک کفن مالِ حسن ای جلوه ی رفتارِ من
بی کفن باشد حسین ..دارم فقط پیراهنی
حفظ کن آن را که باشد جامه ی دلدارِ من
روز عاشورا بجای من بپوشان این لباس
تا کفن باشد برای بهترین غمخوارِ من
دخترم بوسه بزن بر حنجرش روزِ دهم
فکر و ذکرِ این پسر شد مایه ی آزارِ من
می روم امّا قرارِ من.. وَ تو در قتلگاه
روضه می گیریم باهم از غمِ غمخوارِ من
- سه شنبه
- 2
- دی
- 1399
- ساعت
- 13:7
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
محسن راحت حق
ارسال دیدگاه