• جمعه 2 آذر 03


شهادت حضرت زهرا -(بعد از سه ماه خانه دوباره صفا گرفت)

362


بعد از سه ماه خانه دوباره صفا گرفت
جارو زدی و خانه‌ی مان باز پا گرفت 

شانه زدی به موی حسن ماهِ خانه‌ام
از نورِ توست،روشنیِ آشیانه‌ام 

بانوی خانه‌ام چِقَدَر خوب،پا شدی
مشغول کارِ خانه و پخت غذا شدی 

زهرا سه ماه هر شب و روزم عذاب بود
این سرفه ها عذابِ دلِ بوتراب بود 

جارو که میکشی کمرت درد میکند
آری تمامِ بال و پرت درد میکند 

یادم نرفته پشت در آتش زبانه زد
آن پستِ بی‌حیا به پرت تازیانه زد 

یادم نرفته فاطمه جان بی هوا زدند
با عقده‌های خیبر و خندق تو را زدند 

پژمرده گشت غنچه‌ی نشکفته‌ پشت در
افتاده‌ای به روی زمین تو ز پشت سر 

با ضربه‌ی غلاف به پهلو و پیکرت
هِی میزدند فاطمه از بغض حیدرت 

دستانِ بسته‌ام کمرم را شکسته است
زهرا،علی بدون تو از پا نشسته است 

بانو نگاه کن حسنت زار و مضطر است
با چشم خیس خیره به مسمار و بر در است 

مسمار داغ، داغ مرا تازه میکند
حرف از فراق،داغ مرا تازه میکند 

جانِ علی بدون تو مرگم مسلم است
یارِ علی ، بدون تو دنیا جهنم است 

"زهرا به جای نان غم ما را درست کن"
"حلوای ختم شیر خدا را درست کن" 

دیگر رسیده وقت جدایی ولی بمان
من هم شبیه حال تو، محزون و نیمه جان 

دیگر خزان شده‌ست ، حبیبم، بهار ما
گودالِ قتلگاهِ حسینت قرار ما





شاعر:علی گلچین پور

  • پنج شنبه
  • 4
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 14:51
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران