بود و نبودِ من ای همه تار و پودِ من
هستیِ من نرو ، تو ای یاسِ کبود من
ای یاورِ علی تو ای دلاور علی
یه لحظه کن نظر به چشمایِ تر علی
نرو جون علی ، ببین زِ دنیا خسته ام
نرو جون علی ، تو ای بازو شکسته ام
بمون اگه میشه همسرتُ تنها نذار
نرو جونِ علی تو ای پهلو شکسته ام
«مرو یافاطمه ، مرو مرو یافاطمه..»
وقتی که در میسوخت با آتیشِ نمرودیان
فضایِ خونه پر شده بود از دودِ سیاه
وقتی لگد میزد از پشت در اون بی حیا
میخِ گداخته شد با سینۀ تو آشنا
محسن فدایی شد ناله زدی فضه بیا
ریختن تو خونمون نامردا و حرومیا
منو می بردنم یه عده نامرد و لعین
من دست بسته و تو هم با یه قلبی حزین
با بدنی کبود دیدم شدی نقش زمین
«مرو یافاطمه ، مرو مرو یافاطمه..»
- شنبه
- 6
- دی
- 1399
- ساعت
- 13:41
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
ارسال دیدگاه