چیزی از مادر نمانده غیرِ یک جسمِ نحیف
هیچ از کوثر نمانده غیرِ یک جسمِ نحیف..
وای از اوضاعِ خانه وای از وضعِ علی...
چیزی از حیدر نمانده غیرِ یک جسمِ نحیف
هرکسی آمد عیادت..گفت با حالِ خراب..
بینِ این بستر نمانده غیرِ یک جسمِ نحیف
فاطمه باغِ بهشتِ مصطفا بوده ...ولی
جانِ پیغمبر نمانده غیرِ یک جسمِ نحیف..
آنقدر.... آزار دید از امّتِ بی عاطفه...
از گلِ پرپر نمانده غیرِ یک جسمِ نحیف
بهرِ مرگِ خود دعاها کرد در وقتِ نماز
از همین مضطر نمانده غیرِ یک جسمِ نحیف
در کنارش می شمارم زخم ها را یک به یک
گویی از پیکر نمانده غیرِ یک جسمِ نحیف
روضه را سربسته می خوانم برای شیعیان
چیزی از مادر نمانده غیرِ یک جسمِ نحیف
- شنبه
- 6
- دی
- 1399
- ساعت
- 14:27
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
محسن راحت حق
ارسال دیدگاه